سرگذشت الماس کوه نور ، داستانی با شکوه از فراز و نشیب ها، پیروزی ها و از دست دادن ها و تغییر گسترده حقیقتی است که در اطراف قلب درخشان، یکی از الماس های معروف جهان تنیده شده.
قدمت الماس کوه نور:
کوه نور یکی از قدیمی ترین الماس های تاریخ است و گفته می شود که نزدیک به پنج هزار سال قدمت دارد اما قرن ها است که این گوهر با ارزش، از یک حاکم به حاکم دیگری در هند، ایران و افغانستان سفر کرده و در نهایت امروز یکی از ثروت های ملی کشور انگلستان به شمار می رود.
زمانی این الماس جزء بزرگترین الماس های جهان بود هر چند که حالا نیز جایگاه خودش را به عنوان یکی از باشکوه ترین الماس های دنیا حفظ کرده است.
الماس کوه نور طی گذر از زمان و همراه شدن با صاحبان مختلف و سفر در مرزهای گوناگون، امروز حرف هایی برای گفتن از سرگذشت خود دارد، این الماس صد و هشتاد و شش قیراطی که در سال های اولیه استعمار انگلیس از دست پادشاه هندی به ملکه ویکتوریا می رسد، هنوز تاریخچه مشخصی از اولین صاحب خود برای کسی فاش نکرده و هم چنان جواب این سوال به طور راز باقی مانده است.
روایاتی درباره اولین صاحبان کوه نور:
گمانه زنی هایی در این رابطه صورت گرفته و اعتقاد بر این است که از این الماس حدود پنج هزار سال پیش در یکی از اسکناس های سانسکیریت با نام “سایمانتانکتا” Syamantak یاد شده است و گفته می شود که کوه نور همان “سایمانتانکتا” می باشد.
این الماس تا سال 1304 میلادی در روجاس مالاوی بود و متعلق به امپراطوری دهلی می شد اما در سال 1339 میلادی به سمرقند منتقل شد، جایی که تقریبا حدود سیصد سال در آنجا باقی ماند.
بعد ها این سنگ قیمتی در سال 1656 میلادی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده (این قلعه امروزه یکی از اماکن توریستی کشور هند به حساب می آید هر چند که دیگر چیزی از آن باقی نیست و شباهتی به یک قلعه ندارد ولی این مسئله باعث نشده که محبوبیت گردشگری خود را از دست بدهد) نزدیک به شهر حیدر آباد در ایالات اندرا پرادش در کشور هند پیدا شد.
همان طور که گفتیم روایات متفاوتی در رابطه با اولین صاحب این الماس گفته شده است یکی از این روایات مربوط به خاطرات بابور شاه می شود وی در خاطرات خود نوشته است که این گوهر با ارزش متعلق به ماهاراجا یکی از پادشاهان هندی بوده است. بعد از بابور شاه، این سنگ به دست یکی از نوادگانش به نام اورنگ زیب (محی الدین محمد اورنگ زیب عالمگیر، ششمین امپراطور گورکانی هند، فرزند سوم شاه جهان از همسر ایرانی اش ممتاز محل یا همان ارجمند بانو است) افتاد او از این الماس به خوبی محافظت کرد تا بالاخره الماس به دست یکی از نوادگانش رسید.
سرگذشت الماس کوه نور از تخت پادشاه ایرانی تا تاج ملکه انگلستان
کوه نور که تا آن زمان با نام “بابورما” شناخته می شد، همین طور دست به دست چرخید تا در سال 1739 میلادی در یکی از فتوحات نادر شاه، همراه دیگر غنائم وارد ایران شد و به شدت مورد توجه قرار گرفت. نادرشاه نام این الماس منحصر به فرد را کوه نور نهاد و امروزه نیز به همین نام در جهان شناخته می شود.
این الماس قیمتی و زیبا در تختی مزین و آراسته به شکل دم طاووس قرار داشت (که به تخت طاووس یا تخت خورشید معروف بود). این تخت پس از فوت نادر شاه به دست احمد شاه دورانی افتاد. او تخت را به افغانستان برد و الماس کوه نور را از آن جدا کرد، بعدها احمد شاه نیز پس از مدتی این الماس درخشان را به شاه شجاع هدیه داد.
با گذشت زمان شاه شجاع به خاطر طمع رسیدن به حکومت افغانستان با هند تبانی کرد و الماس کوه نور را در ازای حکومت افغانستان به حاکم پنجاب ( ایالتی در شمال غربی هند است که با استان پنجاب پاکستان در غرب و ایالتهای جامو و کشمیر در شمال، هیماچال پرادش در شمال شرقی، هارابانا در جنوب و جنوب شرقی و راجستان در جنوب غربی هممرز است ) به رنجیت سینگ بخشید.
رنجیت بیست سال از این الماس نگهداری می کند و بعد از مرگش به دیگری می رسد تا اینکه در آخر، الماس به دست یک پسر شش ساله به نام دالیپ که آخرین بازمانده از رنجیت ها بود می افتد، هر چند که کوه نور دوباره به هند بازگشت اما به این سرزمین هم وفا نکرد و خیلی زود با ورود بریتانیا به هند و تصرف پنجاب، الماس کوه نور به خزانه جواهرات بریتانیا در یکی از شرکت های هندی برده شد.
این بار نیز پادشاه هندی دیگری به خاطر تاج و تخت کوه نور را واگذار می کند و این الماس ارزشمند با کشتی به سوی بریتانیا فرستاده می شود.
در نهایت در سال 1850 میلادی الماس کوه نور به ملکه ویکتوریا واگذار میگردد و در سال 1877 میلادی انگلستان رسما اعلام می کند که آن را به هند و ایران باز پس نخواهد داد.
نفرین کوه نور:
در سال 1306 در یک کتیبه هندی درباره سرگذشت الماس کوه نور این طور آمده بود:
لعنت بر مردانی که الماس را بپوشند، هر کس که آن را داشته باشد جهان را خواهد خواند و تمام تاریکی هایش را و تنها خدا و زن ها می توانند آن را بدون مجازات بپوشند.
ملکه ویکتوریا پس از دریافت کوه نور آن را تا یک سال در قصر آبگینه خود نگه داشت و چون احساس می کرد این الماس درخشش خوبی ندارد، آن را به دست جواهر ساز سپرد تا دوباره برش بخورد و اینبار وزن این الماس حدود 108 قیراط کاهش یافت.
از آن پس الماس کوه نور مورد استفاده ملکه ویکتوریا قرار گرفت، وی هم چنین وی در وصیت خود قید کرد تنها زنان می توانند از این الماس استفاده کنند و اگر مردی به حکومت رسید، فقط همسرش حق استفاده از این الماس را دارد؛ زیرا او اعتقاد داشت که این الماس برای مردان بدشگون است.
بالاخره پس از مرگ ملکه ویکتوریا، الماس کوه نور به تاج ملکه الیزابت افزوده شد و هم اکنون نیز این جواهر با شکوه در تاج ملکه فعلی انگلستان قرار دارد و همانطور که گفتیم جزء یکی از ثروت های ملی این کشور به حساب می آید.
منبع:
ان الماس گرانبهاکهدرحال حاضردردست ملکه انگلستان هست.ازبی سباتی وبی اورزگی مسولان.کشورماست که چه درزمان شاه ایران وچه زمان فعلی نتوانستن ازالماس که میشدپشتوانه ملی ماایرانیان باشدکه ماایران ازداشتن ان بهری صدچندان میبرده ایم حال بایستی افسوس داشتن چنین.الماسی راگرانبهایراخوریم.اری.
درسته آری
مال پدرشون که نبوده،ولی یه نکته ای که هست اینه همه برای منافع خودشون تلاش میکنن، و اگه برای شما در اون دوران همچین اتفاقی میفتاد،پادشاهی یک کشور رو در ازای یک الماس معامله نمیکردی؟! با دید الان و تجربه ها و اتفاقاتی که شنیدی از تاریخ جواب نده ، اینو خوب میدونیم که همین حالاشم، تو این مملکت برای … بیخیال!!
این الماس درهرصورت به ایران تعلق نداره ،از اول مال هندیا
بوده ،ما نباید بگیم حیف، مال ما که نبوده .تازه اگه خیلی غیرت دارین باید الماس سبز رو پس بگیریم که بازهم یکی
ازشاه های جاه طلب ما بخشیدنش رفته به یه جای دیگه.